بی هنری  در رامشیر

میخوام چند خطی در مورد موسیقی و هنر تو شهر رامشیر بگم  فکر کنید ببینید اصلا تا حالا تلاشی در این زمینه انجام شده من که فکر میکنم اینا تا حالا بویی از هنر نبردن خداییش نمیدونن چیه من خیلیا رو میشناسم که در زمینه موسیقی میتونن پیشرفت کنن و علاقه ی زیادی دارن اما یا راه چارو بلد نیستن یا به دلیل کمبود امکانات از کارشون دس کشیدن مسئولین باید یه فکری در این باره کنن وگرنه بچه های ما تو رامشیر حروم میشن تلف میشن میفهمین که چی میگم تلف میشننننن     

افتاد؟؟؟

آزادی یعنی همین

میزبان یک مشت طعنه های کند و برنده

نگاه های حیزوشکننده

تمام دوراهی ها به بن بست تبدیل شدن

چراغ های قرمز سوختن

اکسیژن بیدار شدو

قبرستان پرشد از دخترک های عاشق با پسوند هرزه

چراغ سبز همه را کور کرد

سبز هم شد مضحکه

پیرمردی با زمزمه شعر آقاسی

آن دور دست ها به انتظار تصمیم کبری نشسته

کلاغ ها نوید آزادی سر دادند

مادری از بوی آزادی آسم گرفته،مرده

پاها از گلیم ها فراتر رفت

بسم الله شد

بسم داریوش،کوروش،آرش

۳۰۰ورشکست شد

کوروش قدیس بر پرده سینما رفته

همه چی خارو ذلیل شد

وقتی قرآن رفت

زیردست دفتر مشق

یک دختر بچه!!